به گزارش خبرنگار مهر، ابراهیم فیاض جامعهشناس و مردمشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران با اشاره به برگزاری برنامههایی چون هفته کتاب توسط نهادهای حاکمیتی عرصه فرهنگ گفت: نکته اساسی این است که کتاب مغز رسانهای رسانههاست و این یعنی اگر مغز نباشد رسانهها همه روی هوا هستند. مخصوصاً در وضعیت فعلی که رسانههای اجتماعی دارند فکر بشری را تا نهایت ابتذال پیش میبرند. بالاترین امنیت رسانهای را کتاب در برابر رسانهها ایجاد میکنند. البته واقعاً کتاب هم باید کتاب باشد.
وی افزود: مشکلی که الان پیدا کردهایم این است که فرد مثلاً چند مقاله در روزنامه مینویسد بعد آنها را جمع میکند و از آن کتاب در میآورد. این کتاب نیست. کتاب طبقهبندی دارد و لازم است مفاهیم در آن شسته و رفته طبقهبندی شوند و مورد بحث قرار بگیرند. معنای کلمه «کتاب» هم همین است یعنی چیزی که کاملاً ساختاربندی شده باشد. اندیشه در کتاب نظم و نسق و پیدا میکند. بنابراین وقتی یک کتاب میخوانی باید آنقدر منظم باشد که بتواند تو را از یک عالم به عالمی دیگر منتقل و قادر باشد تو را اقناع کند.
فیاض ادامه داد: در هفته کتاب غیر از معرفی کتاب به عنوان یک رسانه، تعیین استانداردهای کتابنویسی میتواند در اولویتهای فعالیتها باشد. نوآوری امر بسیار ضروری در وضعیت امروز کتاب است خصوصاً در حوزه علوم انسانی. خدا لعنت کند کسانی را که علوم انسانی را مقالهمحور تعریف کردند و رسانه اساسی علوم انسانی را که کتاب است از آن دریغ کردند. علوم انسانی باید کارش این میبود که در هر حوزهای کتاب تولید کند و مخاطب آن را بخواند و در هر بحثی به راحتی متوجه آن بشود. بزرگترین خیانتی که به دانشگاه شد این بود که قبلاً یک استاد یک کتاب مینوشت و با همان کتاب تا سه سال احتمال ارتقا داشت آن را به یکسال کاهش دادند و بعد مقاله که در حوزه علوم انسانی اصلاً دستاوردی محسوب نمیشود هم همین امتیاز را دارد. خیانتی بالاتر از این هست؟
نویسنده کتاب «ایران آینده به سوی الگویی مردمشناختی برای ابرقدرتی ایران» راهکارهای خود برای بهبود این وضعیت را به این شرح بیان کرد: امر لازم این است که کتاب به عنوان رسانه علوم انسانی که برای وضعیت فکری کشور و سیاستگذاری حاکمیتی لازم است باید به جایگاه خودش برگردد. الان یک دسته از کتابهای ما، کتابهای کمکدرسی و کنکور هستند که آن هم خیانت است چون فرد آنها را میخواند و بعد از کنکور همه را دور میریزد. بعد هم در دانشگاه متصل میشود به جزوات درسی بدون کتاب! یعنی که باید شاکله اساسی اندیشههای بشری را در همه حوزهها تشکیل بدهد، دانشجوی ایرانی از این مسئله محروم است. اگر جلوی دانشگاه تهران بروی باید کتابهای قبل از انقلاب را بخری و این هم خیانت است! باید دید چه کسانی مقصر این ماجرا هستند. من واقعاً نمیدانم آنها بودند که یک بیسوادی عمومی عجیبی را با حذف کتاب از علوم انسانی و جامعه ایجاد کردند. فرد وقتی کتاب میخواند که به کارش بیاید و مشکلی را حل کند. اما وقتی کتابها استاندارد نیستند دیگر کسی رغبت ندارد کتاب بخرد و بخواند.
وی در ادامه با اشاره به این نکته که «هفته کتاب» با تمرکز روی این موضوعات تاکنون موفق بوده است گفت: همین طرح پیشنهادها یکی از کارهای خوبی است که هفته کتاب دارد انجام میدهد. مثلاً یکی از کارها این است که شهرداریهای همه شهرها، کتابفروشیها را در یک مجتمع کنار هم جمع کنند طوری که آمفی تئاتر داشته باشد و مراسمهای مختلف مثل ارائه کتاب برگزار شود. مثلاً شما فکر میکنید که مردم حاضر نیستند اگر نشستی با معرفی یک کتاب خوب برگزار شود، بیایند بنشینند گوش کنند؟ بسیاری از کتابها بیخود شدهاند وگرنه اگر الان تبلیغات کنید در جایی یک مجتمع بزرگ با معماری زیبا ساخته شده که همه کتابها در آن هستند و مراسمهایی هم برگزار میشود، حتماً مخاطب زیادی خواهد داشت.
نویسنده کتاب «تعامل دین، فرهنگ و ارتباطات: نگاهی مردمشناختی» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که صرفاً بخشی از ماجرای کتاب و کتابخوانی به مسئله اقتصاد برمیگردد، گفت: جلوی دانشگاه تهران وقتی سر کتابهای دست دوم با فروشنده چانه میزنم میگوید اگر تو استاد نبودی اصلاً کتاب را نمیفروختم بلکه میدادم به کارتنفروشیها که خیلی هم خوب میخرند! ببینید ما الان یکی از بهترین منابع تولید کاغذ را در نخلستانهای جنوب داریم. فقط در بوشهر ۶ میلیون اصله نخل داریم که برگهایشان را میزنند. من بوشهر رفتم و ظاهراً فونداسیون کارخانه را هم احداث کردهاند. این فقط بوشهر است و اگر سایر شهرها را هم اضافه کنیم این منبع به میزانی میرسد که میتوانیم کاغذ صادر کنیم. اشتغال و صنایع بستهبندی و بسیاری از مشکلات دیگر کشور هم حل خواهد شد.
فیاض در ادامه با اشاره به ضرورت خودکفایی در تولید کاغذ گفت: من میگویم اقتصاد کتاب اگر مشکل دارد به این خاطر است که تیراژ کتاب پایین است. چرا تیراژ کم است؟ چون کاغذ گران است. چرا کاغذ گران است؟ چون واردات مشکل دارد. اگر شما ضایعات خود درخت خرما را که الان آنها را آتش میزنند، استفاده کنید دیگر مشکل کاغذ حل خواهد شد.
نویسنده کتاب «تعامل دین، فرهنگ و ارتباطات: نگاهی مردمشناختی» در ادامه در پاسخ به این سوال که «عدهای هم معتقدند حتی اگر مشکل اقتصادی حل شود، چون خواننده وجود ندارد، بازار شکل نمیگیرد» گفت: درست است اما ریشهاش این است که دانشگاهها برای جامعه کتاب تولید نمیکنند. کار دانشگاه شده است تولید مقاله برای بالا نگه داشتن اسم دانشگاه. اگر دانشگاه تهران فقط برای همین تهران کتاب تولید کند، دانشگاه شیراز برای شیراز و به همین ترتیب هر شهری ناظر به مسائل خودش، کتاب تولید کند، خواننده ایجاد خواهد شد. تا الان باید صدها کتاب در رابطه با تحریم نوشته شده بود. فکر میکنید چقدر این موضوع را کتاب میخریدند. مگر برای بورس همین اتفاق نیفتاد؟ ناگهان کتابهای بورس در انقلاب نایاب شد.
وی افزود: ما اول باید ببینیم کشور چه میخواهد بعد همان را به دانشگاه سفارش بدهیم دانشگاه تولید کند و به بازار بیاید. بعد کتاب خواندن زیاد خواهد شد. کتاب خواندن، کتاب خواندن را زیاد میکند. شک نکنید اگر معطوف به نیاز مخاطب کتاب تولید شود، حتماً خوانده خواهد شد. اگر کتاب مرتبط با نیاز جامعه باشد حتماً خوانده خواهد شد. اصلاً تقاضا چطور ایجاد میشود؟ با دانش معطوف به نیاز. دانشگاهها باید برگردند به مسائل کشور خودشان. دانشگاه نباید فقط مقاله ISI تولید کند! این کار کشور را با فقر سرمایه اجتماعی روبهرو کرده است. مشارکت همراه با خلاقیت، سرمایه اجتماعی تولید میکند. تعریفش این است. چه رسانهای میتواند این کار را انجام دهد؟ همین کتاب.
فیاض در پایان بر ضرورت کار رسانهای در حوزه کتاب اشاره کرد و گفت: رسانهای کردن کتاب مهمترین کار در وضعیت فعلی است. تلویزیون همان طور که برای کالاهای دیگر تبلیغات میکند باید برای کتاب هم تبلیغات کند. این مسئله اصلاً باید به نوعی مالیات صداوسیما محسوب شود و کتاب را مجانی تبلیغ کند.
نظر شما